نادر چشم و چراغ «شهر خسته» بود

به گزارش ايواره ، عصر ايران او نوشت: “اين يك محاكمه بود ، نه؟” اين داور چهارم بود؟ “نسل جوان نادر با اين فيلم دستان خود را به ياد آورد. پس از بازي ملوان و نفت مسجد سليمان در سال 2017 ، زماني كه او مربي تيم بود ملوان ، وقتي بازي را از 2-0 به 2-2 تغيير داد ، داور چهارم را مقصر دانست و اين كليپ ايجاد شد. البته او بعد از چند بازي با دسته گل عذرخواهي كرد ، اما امروز دستانش را از دنيا شست ، توپ فوتبال را در آغوش گرفت و براي هميشه خداحافظي كرد.

نسل جوان حق دارد دست كميابي را كه افسانه نساجي در مازندران است به خاطر نگذارد. اين يكي ديگر از امتيازات ماست كه ما فيلم هايي از نسل دهه 60 نداريم ، چيزي كه مي توان روزانه از اين طريق مشاهده كرد و يك سند داشت كه به جوان ترها بگويد بازيكناني كه سنگ اندازي كرده ايم با ستاره هاي واقعي بودند.

نادر را متخصص ساخت تيم هاي ليگ يك مي ناميدند. وي در ليگ برتر بين تيم هاي كرمان ، استيل آذين ، نفت تهران و نفت آبادان به ميدان رفت و به عنوان مربي – ماركو پولو – شناخته شد ، در تمرينات ركورددار نساجي مازندران ، پيام مشهد ، شهيد قندي يزد ، شهرداري بندرعباس ، صنعت ساري ، ابومسلم مشهد ، سايپا شمال ساخت ماشين آلات تبريز ، ملوان بندرانزلي ، سپيدرود رشت و چندين تيم ديگر را داشت. وي به “امپراطور نادر” و “غول نادر” ملقب شد.

او هميشه روي زمين پر سر و صدا و پرشور بود. فرقي نمي كرد مربي كدام تيم باشد. همه تيم ها براي او منسوجات قائمشهر بودند. او با جان و دل از بازيكنان دفاع كرد و البته گاهي اوقات همين صداها براي او كارت زرد و قرمز مي كرد. او سبك خاص خود را داشت و زياد به حرف منتقدان گوش نمي داد.

دست آنها كه برادر بزرگترشان “رحيم” نيز از كهنه كاران نساجي بود ، سبكي شبيه امير قلعه نويي ، شرور ، باهوش و نترس داشت. او حتي در همان زمان مورد توجه علي پروين قرار گرفت ، او را به تيم دعوت كرد ، اما يك آسيب ديدگي زودرس مسير زندگي او را تغيير داد ، از ديده شدن بيشتر محروم شد ، اما او به نور شهر تبديل شد. ليگ برگزار شد ، او كاپيتان منتخب مازندران بود. ، او به تيم ملي دعوت شد و ….

نساجي در دهه 60 با بازيكناني مانند شهريار مرادي ، غلامحسين رحمتي ، حسين مسگرسراوي ، زنده ياد رضا سليمي ، محرم آقامحمدي ، اسفنديار مهمان نواز ، حسن خردستان ، زمان قلي نژاد ، بيژن رحماني ، غلام شهبابايي و سعيد اوسيان و … فوتبال در. نساجي حتي يك بار به عنوان نماينده ايران به مسابقات جايزه بزرگ پاكستان اعزام شد و در حالي كه تيم هاي ملي چين ، پاكستان و بنگلادش در اين مسابقات شركت مي كردند ، وي قهرمان جام گرند قائم شد و نادر برنده مسابقات بود.

هافبكي كه در اين بازي با خداحافظي قائمشهري فرياد زد: “من بندرت بر مي گشتم (بندرت پاهايم را برمي گرداندم)” هرگز به آنچه كه لياقتش را داشت به عنوان بازيكني نرسيد. در دوراني كه رسانه ها آنقدر گسترده نبودند ، بازي ها به صورت زنده پخش نمي شدند ، هيچكس فرصت ديدن نكته اصلي (گزيده) بازي يك بازيكن را نداشت و … چگونه مي توان به همه ايرانيان گفت كه شماره نساجي قائمشهر 7 ستاره است؟ او در زمان بدي به دنيا آمد. مانند بسياري از بازيكنان دهه 60 و 70 كه به سرنوشت خود لعنت مي كنند.

وقتي نادر دستشان به عنوان سرمربي شناخته شد ، در ليستي قرار گرفت كه همه به عنوان “FK” مي شناختند. “ND” نيز وارد ليست سياه شد و آنها گفتند او حق مربيگري در ليگ برتر را ندارد. خودش تا روز آخر گفت كه دليلش را نمي داند! از آن داستان هايي كه هنوز كسي دليل آنها را نمي داند ، “FK” معروف بازگشت و ستاره شد. از زمين تا صفحه تلويزيون اما قسمت نادر آنها “ويروس” شد.

كرونا بار ديگر يكي از چهره هاي معروف سالن فوتبال ايران را سرقت كرد. نادر دستشان پس از نبردي طولاني با بيماري ويروس كرونا قلب در سن 60 سالگي درگذشت تا يكي ديگر از “اميدهاي خسته شهر” را به خاك بسپارد. “همراه با آرزوهاي ديگر آنها.”

انتهاي پيام