پيامدهاي سوگ‌هاي متراكم و تخليه‌نشده را دريابيد!

به خبرنامه جامع تخصصي لوازم خانگي و آشپزخانه خوش آمديد

پيامدهاي سوگ‌هاي متراكم و تخليه‌نشده را دريابيد!

يك غم ناتمام مي تواند با عصبانيت در يك فرد تكرار شود. اگر اقدامي براي اين عزاداران متراكم و بدون بار انجام نشود ، تحمل انسان در آينده كاهش مي يابد و در آينده شاهد افزايش خشونت خواهيم بود. به گزارش روزنامه دنياي 77 ايران “پدرم مدام فكر مي كرد ،” پدرم مي توانست شرافتمندتر …

پيامدهاي سوگ‌هاي متراكم و تخليه‌نشده را دريابيد! https://d77.ir/پيامدهاي-سوگ‌هاي-متراكم-و-تخليه‌نشد/ دنياي 77 Sat, 14 Aug 2021 02:06:25 0000 عمومي https://d77.ir/پيامدهاي-سوگ‌هاي-متراكم-و-تخليه‌نشد/ يك غم ناتمام مي تواند با عصبانيت در يك فرد تكرار شود. اگر اقدامي براي اين عزاداران متراكم و بدون بار انجام نشود ، تحمل انسان در آينده كاهش مي يابد و در آينده شاهد افزايش خشونت خواهيم بود. به گزارش روزنامه دنياي 77 ايران “پدرم مدام فكر مي كرد ،” پدرم مي توانست شرافتمندتر …

يك غم ناتمام مي تواند با عصبانيت در يك فرد تكرار شود. اگر اقدامي براي اين عزاداران متراكم و بدون بار انجام نشود ، تحمل انسان در آينده كاهش مي يابد و در آينده شاهد افزايش خشونت خواهيم بود.

به گزارش روزنامه دنياي 77 ايران “پدرم مدام فكر مي كرد ،” پدرم مي توانست شرافتمندتر باشد ، اما چرا نه؟ ” و بدتر ، “چرا من نمي توانم در آخرين روز در بيمارستان خداحافظي كنم؟” محمد ، 20 ساله ، در مارس سال گذشته پدرش را بر اثر بيماري عروق كرونا ويروس قلب از دست داد. دو سوال. او آنقدر گفت كه من نگران شدم و ما به روانپزشك رفت. پسري كه مورچه ها آسيبي به او نرسيده بودند ، پس از مرگ پدرش در خيابان با همسايگان خود دعوا مي كرد. اين پسر به هيچ وجه نمي تواند مرگ پدرش را تحمل كند. پدر محمد از نظر بهداشتي چندان خوب نبود و اجباراً ماسك مي زد و از الكل يا ضدعفوني كننده زياد استفاده نمي كرد. خانه ما كرج بود و همسرم در تهران كار مي كرد. بنابراين او مجبور بود هر روز از مترو استفاده كند. قسم خوردم كه او توجه بيشتري خواهد كرد ، من الكل را در كيف او گذاشتم ، اما وقتي برگشت ديدم كه قوطي هنوز پر است و او از آن استفاده نكرده است. تا اينكه همه دور هم جمع بشيم. ما به صورت سرپايي درمان مي شديم و من فكر مي كردم هر سه ما خوب هستيم ، اما متوجه شدم كه رنگ چهره شوهرم خوب نيست و او به سختي نفس مي كشد. مي گويد براي آلودگي هوا است.

سه هفته است كه شوهرم در خانه بيهوش شده است. وقتي به هوش مي آيد مي گويد سكته كرده است. تا اينكه به بيمارستان رسيديم و آنها گفتند 70 درصد ريه هاي او درگير است. بيمارستان اول او را نپذيرفت ، بيمارستان دوم به او كد 99 داد ، به اين معني كه بايد احيا شود. بعد گفتند بايد به بيمارستان ديگري برويد. در بيمارستان سوم ، آنها 99 عمل شماره گيري و احيا و … دارند ، اما نه بيشتر. صبح خودش به بيمارستان رفت اما ديگر برنگشت. به همين دليل هضم آن تا عصر براي پسرم بسيار دشوار است. به طور خلاصه ، ما نمي توانيم خداحافظي كنيم. بعد ، ما در رستوراني در نزديكي بهشت ​​زهرا مراسم خاكسپاري داشتيم و چيزي جز ناهار نداشتيم.

من چندين بار پسرم را به زمين آوردم اما او خانواده اش را نديد ، فقط به عموها و عمه هايش زنگ زد. اين تغيير روحيه من را ترساند. آيا ممكن است اين پسر به آرامي تبديل به اين فرد پرخاشگر شود؟ نمي توان باور كرد كه ما هميشه غمگين هستيم. يك روز بعد از آن ، حال ما خوب نبود. پسرم اين روزها دارو مصرف مي كند ، اما من هنوز متوجه تغيير قابل توجهي در روحيه او نشده ام. الان خيلي خوب نيستم ، اما به خاطر پسرم خودم را كنترل مي كنم. دكترش ميگه الان وقتشه “من مي ترسم با اين همه تجاوز ، به كلانتري و زندان بروم و اين اندوه غم ديگري بر اندوه من بيفزايد.”

نجنين و پسرش تنها كساني نيستند كه در غم از دست دادن يكي از عزيزان خود در اين روز عزادار هستند. عزاداري كه با همه عزاداري هاي قبلي متفاوت است ؛ غم كرونا. برخي از غم هاي كرونا حتي خود را از ديگران جدا مي كند تا جايي كه شگفت آور است. همانطور كه ليلا مي گويد: “وقتي يكي از دوستانش مادرش را از دست داد ، پس از آن ، هرچقدر من و ساير دوستان سعي كرديم با او تماس بگيريم ، فايده اي نداشت.” او همه ما را در فضاي مجازي قفل كرد و براي همه عجيب است بود ، اما من از چند نفر ديگر شنيده ام كه بسياري پس از مرگ عزيزشان به كرونا مبتلا شده اند ، كه نشان مي دهد اين عزاداري با همه عزاداري هاي قبلي متفاوت است. “

اما اكنون به وضعيت فعلي كساني كه چند نفر از عزيزان خود را در زمان شيوع ويروس كرونا از دست داده اند ، گوش دهيد. آنها در وضعيت گيجي هستند كه افراد كمي مي توانند آن را احساس كنند. فرزانه موسوي برادر ، خواهر و برادرشوهر خود را با هم از دست داد: “ما برادرم را در موج سوم كرونا از دست داديم. دسامبر سال گذشته بود. او 52 ساله بود. روزي كه نام آن را سه شنبه سياه گذاشتند. مانند اين روز ، تعداد كشته ها يكبار افزايش يافته است ؛ به طوري كه برادرم تخت بيمارستان را پيدا نكرد و ما به اصطلاح براي او تخت خريديم. ما به يك دلال يك ميليون ميليون تومان داديم.

اعضاي خانواده نيز تصميم گرفتند براي به خاك سپردن بهشت ​​زهرا نروند. فقط سه يا چهار نفر داوطلبانه مراسم تشييع جنازه را تكميل مي كنند. به عنوان مثال ، شوهرم خانواده ما را ترك كرد. سپس روحيه بد ما شروع مي شود. برادرم نقش مهمي در زندگي همه ما داشته است. باورمان نمي شد كه او مي رود. سپس همه ما متوجه شديم كه چقدر اشتباه كرديم كه به مراسم تشييع جنازه نرفتيم. به نظر مي رسد كه همان مراسم تشييع جنازه بر بهبود وضعيت فردي و پذيرش مرگ عزيز شما تأثير مي گذارد. مدام خودم را گول مي زدم كه برادرم زنده است. من و مادرم و خواهرم يكديگر را صدا مي كرديم و گريه مي كرديم تا اين كه خانواده آنقدر ناراحت شدند كه تصميم گرفتيم در رستوراني باز مهماني داشته باشيم و طرفدار بياوريم و همه با ماسك روي صندلي نشستيم. ما با غم برادرمان اينگونه برخورد كرديم. چند ماه بعد ، خواهرزاده ام كه معلول ذهني بود و در خانه بود ، فوت كرد. درست است كه او معلول بود ، اما بدن سالمي داشت. خودش هم از خانه بيرون نيامد. كساني كه بيرون رفتند ويروس را آوردند و آلوده كردند.

اما به نظر مي رسد كه فاجعه ما تا ماه مه سال جاري به پايان نرسيد ، زماني كه خواهرم نيز به كرونا مبتلا شد. خواهرم ديابت داشت و تمام سال از خانه بيرون نمي رفت ، اما پسرش كرونا را گرفت. او آزمايش كرد تا زماني كه علائم را ديد و آزمايش او منفي بود. نگوييد كه آزمايش منفي كاذب است. او به خانه برگشت و اين بار خواهر 50 ساله ام درگير شد. دلمان براي او مي سوزد. او دقيقاً يك سال بود بيرون نيامده بود و حالا اين فاجعه به سرش افتاده بود. من خودم بر اين بيماري غلبه كرده ام. سه هفته گذشته بود و چون مي دانستم آنتي بادي دارم ، خودم كار خواهرم را پيگيري كردم و اصرار كردم كه او در بيمارستان بستري شود. من قصد داشتم او را در بخش مراقبت هاي ويژه ببينم ، اما روز آخر كه او را ديدم ، متوجه شدم كه نمي تواند بماند. شما از شكم و ديافراگم نفس مي كشيديد ، نه از ريه ها. هنوز به خاطر دارم كه چگونه شكمش بالا و پايين مي رفت و چگونه براي نفس كشيدن تلاش مي كرد. خلاصه خواهرم هم رفت. اين بار مراسم تشييع جنازه را با حضور كل خانواده برگزار كرديم ، گفتيم شايد كمي آرام باشيم. در حال حاضر ، همه خانواده ها وضعيت بدي دارند. “مادرم افسرده است ، بچه هاي خواهرم حال بدي دارند. هيچكس حالش را نمي پرسد.”

پروانه بيگي ، روانشناس گفت: “متأسفانه جنبه هاي رواني كرونا از ابتدا به درستي مورد توجه قرار نگرفته است.” كساني كه عزيزان خود را از دست مي دهند دقيقاً چه مي كنند و چگونه با غم و اندوه خود كنار مي آيند؟ ناديده گرفتن اين افراد مي تواند بعداً منجر به فاجعه شود. مرگ ها در زمان تاجگذاري به تنهايي اتفاق مي افتد و اغلب كساني كه در بيمارستان مي ميرند نمي توانند با عزيزان خود خداحافظي كنند. عزاداري به صورت حضوري و به دور از جزئيات مراسم برگزار مي شود كه هر قسمت از آن در مقابله با غم و اندوه مثبت عمل مي كند. دردي كه كامل نيست مي تواند با عصبانيت در فرد تكرار شود. اگر اقدامي براي اين عزاداران متراكم و بدون بار انجام نشود ، تحمل انسان در آينده كاهش مي يابد و در آينده شاهد افزايش خشونت خواهيم بود. شايد امروزه نمي توان به عزاداري دسته جمعي فكر كرد ، اما مي توان به افرادي فكر كرد كه در عزاداري به تنهايي له شده اند و مي خواهند بدون كرونا به جامعه در جهان بازگردند. مي توان اين افراد را شناسايي و خدمات رواني و رواني را به آنها ارائه داد. وقتي آنها را ترك مي كنند ، جامعه پر از عصبانيت و اندوه مي شود. »

انتهاي پيام

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.